پنجشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۴

عمو سيبيلو

سال ها طول کشيد تا فهميدم اون فيلم کوتاهی که تو نيکان گهگاه نشونمون می دادن، ساخته بهرام بيضايي است. عمو سيبيلو از فيلم هايی بود که مدرسه نسخه 16 ميليمتری اش رو داشت و گهگاه نشون می دادن ... فکر کنم خود آقای دوايي فيلم رو پخش می کرد شايدم مسئول ديگری داشت. (چه جالب، يادم اومد يه کارگاه هم داشتيم و اسم معلمش آقای اربابی بود.)
فيلم رو در سالن بزرگ (احتمالا آنقدرها هم بزرگ نباشد، خاطره من بر می گردد به سال 59، نتيجتا در چشم آن موقع من، يعنی بچه ای 9-10 ساله بزرگ می آمده) مدرسه نمايش می دادند. سالنی که هم نمازخانه بود هم سالن تئاتر، هم مسابقه قرآن و هم امتحان در آن برگزار می شد، و هم گاهی در زمستان سالن ورزش می شد.
سن و پرده رو به شمال بود نتيجتا نماز رو بر خلاف جهت صحنه می خوانديم و رو به در کشويي سالن. گوشه کنار هم تا آنجا که يادم مي آد، رادياتور شوفاژ بود که زمستون بهشون می چسبيديم.
ديوارهايش تا يک جايي از جنس موکت بود، زمين هم موکت بود، کلی هم صندلی (احتمالا ارج با تکه ای برای نوشتن) بود که برحسب مورد می چيدند در سالن.
در واقع يک راهرو هم به موازات سالن بود که هم راهی به پشت صحنه داشت و هم فکر کنم به خانه مدير مدرسه، آقای بهشتی هم راه داشت.
بالا هم يک بالکن داشت، که يه آپارات آنجا بود. از طبقه اول بهش راه داشت، جايي که کلاسهامون بود.
بعدها شنيدم که مدرسه ويدئو هم داره و مثلا اون سال ها (دهه 60 شمسی، اوايل دهه 80 ميلادی) اولين خون (رمبو) رو نشون داده بودند. به نظرم پيشرفت زيادی بود، ولی حتما قبلش در مضار اين نوع فيلم ها صحبت کرده بودند ...